راهبردهای[۱] تصمیمگیری
معمولاً راه حل های زیادی برای حل یک مسئله ارائه می شود و وظیفه تصمیم گیرندگان انتخاب یکی از آن ها است. وظیفه انتخاب هم می تواند ساده و هم با افزایش درجه اهمیت تصمیمگیری، بسیار پیچیده باشد. تعداد و کیفیت گزینهها براساس اهمیت، زمان، منابع در دسترس و… تعدیل می یابد. راهبردهای زیادی برای انتخاب به کار
می رود.( بوچانان و اوكانل[۲]، ۲۰۰۹)
قبل از بیان برخی از این راهبرها به مفهوم آن می پردازیم. «راهبرد» عبارت است از گروهی از فرآیندهای شناختی که می تواند در خدمت یکی از فرآیندهای تصمیمگیری مانند تجزیه و تحلیل موقعیت، ارزشیابی هدف یا برنامه ریزی قرار گیرد. به عبارت دیگر یک راهبرد، استنباطی از ساختار ایده آل یک سری فرآیندهای شناختی است. (راسموسن، پترسن[۳]، گودشتاین[۴]، ۱۹۹۴). از آن جایی که راهبردهای گوناگون درموقعیت های گوناگون به کار برده می شوند، اغلب جا به جایی در به کارگیری راهبردها اتفاق می افتد. برخی از این راهبردها به قرار زیر است. )هریس، ۱۹۹۸):
۱ – بهینه سازی:
اساس این راهبرد کشف راه حل ها و گزینههای مختلف برای حل مسئله و انتخاب بهترین آن ها است. چگونگی کاربرد این راهبردها به شرایط زیر بستگی دارد:
الف) اهمیت مسئله
ب) زمان در دسترس برای حل مسئله
ج) هزینه به کارگیری هر یک از گزینهها برای حل مسئله
د) منابع و معلومات در دسترس
هـ) ارزش ها و روان شناسی فردی
باید توجه داشت جمع آوری کامل اطلاعات و توجه به تمام گزینهها برای اتخاذ بهترین تصمیمات به ندرت اتفاق می افتد.
[۱] – Strategies
[۲] Buchanel & ocanel
[۳] – Petersen
[۴] – GoodStein
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: