ب- تجربه های اولیه زندگی
ریشه تحولی طرحواره های ناسازگار اولیه درتجربه های ناگوار دوران کودکی نهفته است (اسکین[۱] ،۲۰۰۷).
طرحواره هایی که زودتر به وجود می آیند ومعمولاٌقوی ترین هستند،از خانواده های هسته ای نشأت می گیرند.همزمان با تحول کودک ،سایر عوامل تاثیر گذار مانند همسالان ،مدرسه ،انجمن های گروهی وفرهنگ ، درشکل گیری طرحواره ها نقش بازی می کنند (یانگ ،گلوسکو ویشار ،۲۰۰۳). یانگ (۲۰۰۳)بیان می کند ،چهاردسته ازتجارب اولیه زندگی ،رونداکتساب طرحواره ها را تسریع می کنند که این چهار دسته عبارتنداز :
۱-ناکامی ناگوار نیازها :این حالت وقتی اتفاق می افتد که کودک تجارب خوشایندی راتجربه نکند ،درمحیط زندگی چنین کودکی ،ثبات ،درک شدن یاعشق وجودندارد .
۲-تجارب اولیه زندگی که طرحواره هارابه وجود می آورند ،دربرگیرنده آسیب دیدن وقربانی شدن هستند،درچنین وضعیتی کودک آسیب می بیند یاقربانی می شود.
۳-سومین نوع تجارب ، این است که کودک ،زیادی چیزهای خوب راتجربه می کند ،والدین جهت رفاه وآسایش کودک ،همه کار می کنند،درحالی که تامین رفاه وراحتی درحد متعادل برای رشد سالم کودک لازم است.
۴- نوع چهارم تجارب زندگی، درونی سازی انتخابی یا همانندسازی با افراد مهم زندگی است .کودک به طور انتخابی با افکار ،احساسات ،تجارب ورفتارهای والدین خود همانندسازی کرده وآنهارا درونی سازی می کند (یانگ وگلوسکو وویشار ،۲۰۰۳).
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: