۲-۱-۵-روانشناسی خود
روانشناسی خود از دل قسمتی از روانتحلیلگری که علاقه به جمعآوری سختگیرانه اختلالهای شخصیت و دیگر اشکال مقاومتهای درمانی در آسیبشناسی روانی بود، بیرون آمد (گلدبرگ، ۱۹۸۰؛ کوهات، ۱۹۷۱ به نقل از میلون، لرنر و وینر، ۲۰۰۳).
روانشناسی خود نظریه ارتباط شی را با تاکید بر تمثیلهای ذهنی به مثابه زیر ساختهای شخصیت در نظر میگیرد. اگرچه، روانشناسان خود ادعا میکنند که کلید عقاید درون شخصیتی “خود”، شامل خودموضوعیها[۱] (که شامل درجات مختلفی از ادغام خود و دیگری هستند و عدم تمایز) و متعلقاتشان هستند.
۲-۱-۶-تاریخچه مطالعه خود
از دهه ۱۹۷۰ ساختار یکپارچهسازی درون روانشناسی، جامعهشناسی و سایر علوم رفتاری و اجتماعی، “خود” بود که دهها مقاله، فصل و کتاب را به پدیدههای مرتبط با خود اختصاص داد. در طول دو هزار سال گذشته، بیشترین مباحثهها در مورد “خود” در مذاهب و متون نظری ظاهر شده است، در واقع محور بحث آنها کمک به مردم برای فرار از بدیهای خودمحوری–مانند غرور، منیت، خودخواهی و. . . – بوده است. در عصر روشنگری، فیلسوفانی چون دکارت[۲]، لاک[۳]، هیوم[۴]، لایبنیتز[۵]، برکلی[۶] و کانت[۷] در مورد مشکلات “خود” صحبت کردند. اما اولین مباحثات دقیق در مورد خود توسط “جیمز[۸]“ ۱۸۹۰ انجام شد. او یک فصل از کتاب خود با عنوان “اصول روانشناسی[۹]“ را به “هشیاری از خود[۱۰]“ اختصاص داد. جیمز نه فقط یک بنیاد قوی مفهومی برای مطالعه “خود” گذاشته بلکه بر اهمیت مطالعه خود برای فهمیدن رفتار انسان تاکید کرده است و یک پیشینه قوی برای لحاظ کردن “خود” به عنوان یک موضوع مهم پژوهشی پدید آورده است (میشل[۱۱]، ۲۰۰۲).
[۱] selfobjects
[۲] Descartes, R.
[۳] Locke, J.
[۴] Hume, D.
[۵] Leibnitz, G.W.
[۶] Berkeley, G.
[۷] Kant, I.
[۸] James, W.
[۹] principles of psychology
[۱۰] the counciousness of self
[۱۱] Mitchell, R.W.
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: